راه عشق

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

برترین وبدترین

25 اردیبهشت 1400 توسط شهید صدرزاده

قلب وزبان 

قال مولیٰ الموحدین امیر المومنین علیه السلام: رُبَّ کلمةٍ سلبت نعمةٍ

چه بسا سخنی که نعمتی را سلب می‌کند.

 

لقمان، برده اى حبشى و نجّار بود. مولايش بدو گفت: گوسفندى را برايم سر ببر. گوسفندى را برايش سر بريد. آن گاه، گفت: لذيذترين دو عضو آن را برايم بياور! لقمان، زبان و دل آن را برايش آورد. مولا گفت: آيا در آن، چيزى لذيذتر از اين دو هست؟ لقمان گفت: «نه». آن گاه، ساكت شد. بار ديگر، مولا گفت: گوسفندى را برايم سر ببر. لقمان، گوسفندى برايش سر بريد. گفت: خبيث ترين دو عضو آن را دور بيندازد. لقمان، زبان و دل را دور انداخت. مولايش گفت: به تو گفتم: لذيذترينِ آن را برايم بياور، تو زبان و دل را آوردى. سپس گفتم: خبيث ترينِ آن را دور بينداز، باز تو زبان و دل را دور انداختى! لقمان گفت: «هيچ چيزى لذيذتر از آن دو نيست ؛ هنگامى كه سالم باشند، و هيچ چيزى خبيث تر از آن دو نيست ؛ هنگامى كه فاسد باشند».

پس مواظب ورودی‌های دل و خروجی‌های زبانمان باشیم.

حکمت نامه لقمان،ص۵۷

 

 نظر دهید »

کاسب نمونه

24 اردیبهشت 1400 توسط شهید صدرزاده

کاسب نمونه 

پدر مادرم می‌گفتند:آن زمان که سفر از شهری به شهری با چهارپایان صورت می‌گرفت، با دوستانم از طرف اصفهان از منطقه خوانسار به سوی زیارت حضرت رضا علیه السلام حرکت کردیم.

من درجمع دوستان مأمور خرید لوازم مورد نیاز بودم. در شهر دامغان اول صبح وارد مغازه ‌‌‌‌‌ای شدم، جنسی میخواستم، مرد مرا درون مغازه دعوت کرد وبه عنوان اینکه زائرم شروع به پذیرایی کرد. شخصی برای خرید به او مراجعه کرد. قصد خرید مفصل داشت. به او گفت: لطفا از مغازه روبرویی تهیه کنید. مشتری رفت. به او گفتم: شما که این جنس راداشتید!! چرا با او معامله نکردید؟؟!!

گفت: اول صبح چهره‌ی صاحب مغازه روبرویی را غمناک دیدم، علت راپرسیدم، پاسخ داد: بدهکارم وامروز روز ادای دین است ولی، از دیروز تا به امروز به اندازه‌ای که بتوانم ادای دین کنم خرید وفروش نداشتم.

غصه ورنج او را نمیتوانم تحمل کنم، مشتری را به سوی او فرستادم تا از درد ورنج بدهکاری خلاص شود چرا که، مؤمن باید هوای برادرِ مومن خود را داشته باشد.

آری همگی باید هوای هم را داشته باشیم.

 

منبع: نظام خانواده دراسلام 

استاد حسین انصاریان

 

 

 نظر دهید »

مانع دیدار

28 فروردین 1400 توسط شهید صدرزاده

مانع دیدار

هنگامی که امام رضا (علیه السلام) در مرو بود، جمعی برای دیدارشان به خراسان آمده بودند. وقتی به در خانهٔ حضرت آمدند، حضرت آنها را رد کرد واجازه ورود نداد. روز بعد آمدند، باز همین اتفاق افتاد. آنان دو ماه پی‌درپی می‌آمدند واجازه دیدار نمی‌یافتند. تا اینکه به دربان گفتند:مگر ما چه جفایی کرده‌ایم که امام به ما اجازه ملاقات نمی‌دهند؟ 

دربان پیام آنان را به امام(علیه السلام) رساند. امام(علیه السلام) به آنها اجازه ورود دادند. وقتی وارد شدند، پس از سلام وعرض ادب، عرض کردند: ای پسر رسول خدا(صل الله علیه وآله) چرا به ما اجازه ورود نمی‌دادید؟

حضرت فرمودند: وما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفو عن کثیر 

هر مصیبتی به شما رسد،به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید،وبسیاری را نیز عفو می‌کند.

شما ادعا میکنید که از شیعیان امام علی (علیه السلام) هستید، ولی دربسیاری از اعمال با دستورات حضرت مخالفت می‌کنید ودر ادای حقوق برادران سستی می‌کنید و…

بله آنچه توفیق دیدار وملاقات را از ما شیعیان ادعایی گرفته، گناهان واعمال ناخوشایندمان است‌.?

العفو یا مولای یا صاحب الزمان عج

 

 

 

 نظر دهید »

چگونه مذهب شیعه مذهب رسمی ایران شد؟

18 فروردین 1400 توسط شهید صدرزاده

المومن الکَیِّس

(مومن زیرک وباهوش)

روزی سلطان محمد خدابنده برای حل مشکلی، علمای اهل سنت و همچنین علامه حلی ره (عالم شیعی) را احضار کرد.

در روز موعود، مجلس پر از علما و دانشمندان زیادی از اهل سنت بود که حتی جایی برای نشستن نبود.

علامه حلی ره وقتی وارد شد به همگان سلام کرد و کفشهایش را در دست ✋ گرفت و در کنار سلطان نشست.

علمای حاضر به وی اعتراض کردند، که ابتدا چرا برای سلطان خم نشدی واوراتعظیم نکردی؟!

علامه پاسخ دادند که؛ پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله که بالاترین مقام را داشتند کسی از اصحاب برای وی سجده نکرد، چراکه سجده برای غیر خدا جایز نیست.

بعد گفتند: چرا کفشهایت را باخود آوردی؟!

علامه فرمود:تا طایفه حنفی (یکی از فرقه‌های مذهب اهل سنت) آنها را ندزدند همانگونه که ابوحنیفه (موسس مذهب حنفی) کفشهای پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله رادزدید.

علمای حنفی فریاد زدند که افتراء است.چونکه ابوحنیفه صد سال بعد از پیامبر به دنیا آمده است.

علامه فرمود: ببخشید اشتباه کردم،مالک این کار را کرده، این‌بار علمای مالکی اعتراض کردند وگفتند که مالک بعد از ابوحنیفه بود.

دوباره علامه گفتند: ببخشید اشتباه کردم کار شافعی بوده، علمای شافعی دست به اعتراض زدند وگفتن  که بهتان است وشافعی بعد از مالک بوده،

علامه ادامه دادند که پس ممکن است کار احمدبن حنبل بوده، علمای حنبلی نیز اعتراض کردند که حنبل بعد از پیامبر بوده است.

در این هنگام علامه رو به سلطان خدابنده میکند ومیگوید:  با گوشهای خود شنیدی که چطور اعتراف میکنند که همه ی موسسان مذاهب زمان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله را درک نکردند وبعد از پیامبر صل الله علیه وآله بودند.

سلطان میگوید : مذهب تو چیست؟

علامه میفرماید: مذهب امام جعفر صادق علیه السلام ونوه امیر المومنین علیه السلام 

وامام علی علیه السلام درطول حیات خود با پیامبر بوده و از وی تمام مسایل واحکام و… را فرا گرفته است.

خودت قضاوت کن که:

کدام فرقه به حق وحقیقت نزدیک تر است؟؟!!!!

«واینگونه بود که با زیرکی علامه حلی ره سلطان محمد خدابنده که سنی مذهب بود،تغییر مذهب داد و مذهب رسمی ایران را تشییع اعلام کرد.»

 

 1 نظر

ندانم

11 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

مَن تَرَکَ قَولَ لا ادری اُصِیبَت مَقاتِلُهُ

هرکس گفتن نمی‌دانم را ترک کند، در معرض کشته شدن قرار می‌گیرد.(نهج البلاغه، حکمت۸۵)

 

مرحوم شیخ انصاری از علما وفقهای بزرگ شیعه بودند که درعلم وتقوا نابغه روزگار بود وهنوز هم علما وفقها به فهم دقایق کلامش افتخار می‌کنند.

یکی از صفات نیکو وجالب وی این بود که وقتی از ایشان مطلبی سوال میکردند که نمیدانستند، تعمّد داشت بلند بگوید: ندانم، ندانم، ندانم؛ 

با این کار می‌خواست شاگردان یاد بگیرند اگر چیزی را نمیدانند از گفتنِ نمی‌دانم احساس شرم نکنند.

سیمای فرزانگان،ص ۳۱۲

 نظر دهید »

پوست نازک

09 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

پوست نازک

امیر المومنین علیه السلام می‌فرمایند:

بدانید که این پوست نازک را طاقت بر آتش نیست؛ پس به خود رحم کنید!

شما خود را در دنیا به مصائب و رنجها آزموده اید، آیا دیده اید یکی از شما به‌خاطر خاری که به بدنش فرو می‌رود ، یا ریگ داغی که او را میسوزاند، چگونه ناله سر داده و اظهار درد میکند؟!

پس چه طاقت وحالی خواهد داشت وقتی بین دو طبقه از آتش قرار می‌گیرد در حال که همخوابه‌ی سنگ سوزان و همنشین شیطان شود؟!….

ای مردم! خدارا ! خدا را ! در نظر بگیرید ، اکنون که در تندرستی هستید، پس در آزادی خود تا قبل از گرفتاری بکوشید، دیده ها را در شب بیدار دارید، شکم‌ها را با روزه لاغر کنید، اموالتان را انفاق نمایید، بدنها را فدای جان کنید ودر این راه بخل نورزید……..

( نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

راه عشق

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام حسین علیه السلام
  • امام زمانی عج
  • امام علی علیه السلام
  • بدون موضوع
  • متفرقه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس