کاسب نمونه
کاسب نمونه
پدر مادرم میگفتند:آن زمان که سفر از شهری به شهری با چهارپایان صورت میگرفت، با دوستانم از طرف اصفهان از منطقه خوانسار به سوی زیارت حضرت رضا علیه السلام حرکت کردیم.
من درجمع دوستان مأمور خرید لوازم مورد نیاز بودم. در شهر دامغان اول صبح وارد مغازه ای شدم، جنسی میخواستم، مرد مرا درون مغازه دعوت کرد وبه عنوان اینکه زائرم شروع به پذیرایی کرد. شخصی برای خرید به او مراجعه کرد. قصد خرید مفصل داشت. به او گفت: لطفا از مغازه روبرویی تهیه کنید. مشتری رفت. به او گفتم: شما که این جنس راداشتید!! چرا با او معامله نکردید؟؟!!
گفت: اول صبح چهرهی صاحب مغازه روبرویی را غمناک دیدم، علت راپرسیدم، پاسخ داد: بدهکارم وامروز روز ادای دین است ولی، از دیروز تا به امروز به اندازهای که بتوانم ادای دین کنم خرید وفروش نداشتم.
غصه ورنج او را نمیتوانم تحمل کنم، مشتری را به سوی او فرستادم تا از درد ورنج بدهکاری خلاص شود چرا که، مؤمن باید هوای برادرِ مومن خود را داشته باشد.
آری همگی باید هوای هم را داشته باشیم.
منبع: نظام خانواده دراسلام
استاد حسین انصاریان