راه عشق

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

مانع دیدار

28 فروردین 1400 توسط شهید صدرزاده

مانع دیدار

هنگامی که امام رضا (علیه السلام) در مرو بود، جمعی برای دیدارشان به خراسان آمده بودند. وقتی به در خانهٔ حضرت آمدند، حضرت آنها را رد کرد واجازه ورود نداد. روز بعد آمدند، باز همین اتفاق افتاد. آنان دو ماه پی‌درپی می‌آمدند واجازه دیدار نمی‌یافتند. تا اینکه به دربان گفتند:مگر ما چه جفایی کرده‌ایم که امام به ما اجازه ملاقات نمی‌دهند؟ 

دربان پیام آنان را به امام(علیه السلام) رساند. امام(علیه السلام) به آنها اجازه ورود دادند. وقتی وارد شدند، پس از سلام وعرض ادب، عرض کردند: ای پسر رسول خدا(صل الله علیه وآله) چرا به ما اجازه ورود نمی‌دادید؟

حضرت فرمودند: وما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفو عن کثیر 

هر مصیبتی به شما رسد،به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید،وبسیاری را نیز عفو می‌کند.

شما ادعا میکنید که از شیعیان امام علی (علیه السلام) هستید، ولی دربسیاری از اعمال با دستورات حضرت مخالفت می‌کنید ودر ادای حقوق برادران سستی می‌کنید و…

بله آنچه توفیق دیدار وملاقات را از ما شیعیان ادعایی گرفته، گناهان واعمال ناخوشایندمان است‌.?

العفو یا مولای یا صاحب الزمان عج

 

 

 

 نظر دهید »

چگونه مذهب شیعه مذهب رسمی ایران شد؟

18 فروردین 1400 توسط شهید صدرزاده

المومن الکَیِّس

(مومن زیرک وباهوش)

روزی سلطان محمد خدابنده برای حل مشکلی، علمای اهل سنت و همچنین علامه حلی ره (عالم شیعی) را احضار کرد.

در روز موعود، مجلس پر از علما و دانشمندان زیادی از اهل سنت بود که حتی جایی برای نشستن نبود.

علامه حلی ره وقتی وارد شد به همگان سلام کرد و کفشهایش را در دست ✋ گرفت و در کنار سلطان نشست.

علمای حاضر به وی اعتراض کردند، که ابتدا چرا برای سلطان خم نشدی واوراتعظیم نکردی؟!

علامه پاسخ دادند که؛ پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله که بالاترین مقام را داشتند کسی از اصحاب برای وی سجده نکرد، چراکه سجده برای غیر خدا جایز نیست.

بعد گفتند: چرا کفشهایت را باخود آوردی؟!

علامه فرمود:تا طایفه حنفی (یکی از فرقه‌های مذهب اهل سنت) آنها را ندزدند همانگونه که ابوحنیفه (موسس مذهب حنفی) کفشهای پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله رادزدید.

علمای حنفی فریاد زدند که افتراء است.چونکه ابوحنیفه صد سال بعد از پیامبر به دنیا آمده است.

علامه فرمود: ببخشید اشتباه کردم،مالک این کار را کرده، این‌بار علمای مالکی اعتراض کردند وگفتند که مالک بعد از ابوحنیفه بود.

دوباره علامه گفتند: ببخشید اشتباه کردم کار شافعی بوده، علمای شافعی دست به اعتراض زدند وگفتن  که بهتان است وشافعی بعد از مالک بوده،

علامه ادامه دادند که پس ممکن است کار احمدبن حنبل بوده، علمای حنبلی نیز اعتراض کردند که حنبل بعد از پیامبر بوده است.

در این هنگام علامه رو به سلطان خدابنده میکند ومیگوید:  با گوشهای خود شنیدی که چطور اعتراف میکنند که همه ی موسسان مذاهب زمان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله را درک نکردند وبعد از پیامبر صل الله علیه وآله بودند.

سلطان میگوید : مذهب تو چیست؟

علامه میفرماید: مذهب امام جعفر صادق علیه السلام ونوه امیر المومنین علیه السلام 

وامام علی علیه السلام درطول حیات خود با پیامبر بوده و از وی تمام مسایل واحکام و… را فرا گرفته است.

خودت قضاوت کن که:

کدام فرقه به حق وحقیقت نزدیک تر است؟؟!!!!

«واینگونه بود که با زیرکی علامه حلی ره سلطان محمد خدابنده که سنی مذهب بود،تغییر مذهب داد و مذهب رسمی ایران را تشییع اعلام کرد.»

 

 1 نظر

برتری امیر المومنین علیه السلام بر انبیا

29 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

برتری حضرت امیر (علیه السلام)


حُرِّه دختر حلیمه سعدیه ، خواهر رضاعی نبی اکرم صلّی اللّه علیه و آله روزی به کاخ حکومتی حجّاج بن یوسف ثقفی ، وارد شد : حجاج از طرز برخورد و حرکات او - که خیلی وزین و بی اعتنا بود- فهمید که یک زن معمولی نیست .
بعد از اینکه او را شناخت ، از او سؤ ال کرد : ((تو حُرّه ، دختر حلیمه سعدیه ای ؟)) گفت : ((بلی . )) حجاج گفت : ((مدتی در انتظار دیدار تو بودم ، زیرا به من خبر رسیده که تو ((علی )) را برتر از صحابه پیامبرصلّی اللّه علیه و آله می دانی و او را بر ابوبکر ، عمر ، عثمان ، ترجیح می دهی ؟)) حرّه گفت : ((نه تنها از صحابه ، بلکه از تمام افرادی که ، از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر می دانم ! ))
حجاج گفت : ((مقصود خویش را روشن تر بیان کن ، کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟)) حرّه گفت : ((بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند ، از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسی ، سلیمان و . . . )) حجّاج ناراحت شده و گفت : ((وای بر تو ، چقدر ادّعای بزرگی کردی که علی را از بعضی انبیاء بالاتر و برتر شمردی . اگر در این باره دلیل و برهانِ قوی ، اقامه نکنی ، تو را خواهم کشت . ))
حرّه با کمال شهامت ، به قرآن شریف ، تمسک کرد و برای هر یک از ادّعاهای خود ، دلیل قاطع از کلام خدا ، اقامه کرد و چنین گفت : ((ای حجّاج ! قرآن درباره حضرت آدم می فرماید : (وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی ) : ((آدم عصیان (البته ترک اولی ) کرد ، )) ولی درباره حضرت علی علیه السّلام خانواده اش علیهم السّلام می فرماید : (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً): (سعی و کار شما مورد تقدیر و ستایش است . ) و علاوه ، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود : (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه )(40) : ((نزدیک این درخت نروید . )) ولی او با همسرش ، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند . امّا امام علی علیه السّلام درحالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود از نان گندم نخورد . )) حجاج با صدای بلند گفت : ((اَحْسَنْتِ ! اَحْسَنْتِ ! ))

 دلیل برتری امام علی علیه السّلام بر ابراهیم را بیان کن؟حُرّه گفت : ((خداوند درباره حضرت ابراهیم در قرآن می فرماید : (وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوْتی قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی ) :(خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده می کنی ؛ خطاب رسید : مگر تو ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد : بلی ایمان آورده ام ولی می خواهم که مطمئن شوم . ) خدا هم به او نمایاند ، امّا امام علی علیه السّلام جمله ای را فرمود ، که دوست و دشمن ، آن را نقل کرده اند . حضرت در جواب صعصعه ابن صوحان که وقتی پرسید : یا امیرالمؤ منین تو بالاتری یا حضرت ابراهیم ؟ - فرمود : ((ابراهیم علیه السّلام برای اطمینان قلبی خودش بخداوند عرضه داشت : (رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوتی ) امّا من آنچنان اطمینان دارم که (لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً) :(اگر پرده های غیبی از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد . ))
حجاج گفت : ((آفرین بر تو ای حرّه ! استدلال بسیار خوبی کردی ، حالا بگو ، برتری علی علیه السّلام بر موسی چیست ؟)) حرّه گفت : ((حضرت موسی وقتی که - در دفاع از مظلوم - یکی از یاران فرعون را کشت و به او خبر دادند که طرفداران فرعون می خواهند تو را به قتل برسانند . (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ) : (44) (او در حالی که می ترسید ، از مصر خارج شد و بسوی مدین رفت . ) امّا حضرت علی علیه السّلام در لیلة المبی ، (شب هجرت ) بجای پیغمبر خوابید و جان خود را بدون واهمه ، فدای پیامبر کرد ، این در حالی بود که خطر قتل او ، حتمی بود ؛ این عمل آن حضرت ، مورد تقدیر خداوندی قرار گرفت ؛ آنجا که می فرماید : (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ) : (45)(بعضی از مردم جان خود را برای رضای خدا می فروشند . )
حجاج گفت : ((احسنتِ ! حالا دلیل خویش را بر افضلت علی علیه السّلام سبت به حضرت سلیمان ، بیان نما . )) حرّه گفت : ((حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اغْفِرْلی هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغیِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی ) : (46) (پروردگارا ! مرا ببخش و ملک و سلطنتی به من کرامت فرما که سزاوار احدی بعد از من نباشد . ) امّا علی علیه السّلام درباره دنیا و بیزاری از ریاست آن فرمود : ((هَیْهاتَ ! غُرّی غَیْری لاحاجَةَ لی فیکَ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فیها ! ))(47) (ای دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده ، من نیازی بتو ندارم ، من تو را سه طلاقه نموده ام و رجوعی در آن نیست . )

برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه

 نظر دهید »

ندانم

11 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

مَن تَرَکَ قَولَ لا ادری اُصِیبَت مَقاتِلُهُ

هرکس گفتن نمی‌دانم را ترک کند، در معرض کشته شدن قرار می‌گیرد.(نهج البلاغه، حکمت۸۵)

 

مرحوم شیخ انصاری از علما وفقهای بزرگ شیعه بودند که درعلم وتقوا نابغه روزگار بود وهنوز هم علما وفقها به فهم دقایق کلامش افتخار می‌کنند.

یکی از صفات نیکو وجالب وی این بود که وقتی از ایشان مطلبی سوال میکردند که نمیدانستند، تعمّد داشت بلند بگوید: ندانم، ندانم، ندانم؛ 

با این کار می‌خواست شاگردان یاد بگیرند اگر چیزی را نمیدانند از گفتنِ نمی‌دانم احساس شرم نکنند.

سیمای فرزانگان،ص ۳۱۲

 نظر دهید »

بی تفاوت

10 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

بی تفاوت نباشیم

میثم تمار به ما فهماند که برای دفاع از ولایت?

?اگر مثل عمار ، قدرت تبیین و اقناع سازی و رفع شبهات را نداری

?اگر مثل مالک فرمانده سپاه نیستی و امکان حضور در عرصه ی نبرد در برابر دشمنان را نداری

?اگر همچون سلمان توان یا امکان مدیریت در حکومت اسلامی را نداری

?اگر همچون ابوذر فریاد مطالبه و عدالت خواهی از خواصِ بی خواصِ جامعه را سر نمیدهی و گریبانِ مسئولین جامعه را در کوتاهی هاشان نمیگیری

♦️میتوانی مثل میثم تمار در بین مردم باشی، خرما فروش یا نقاش و یا بنا و بقال و کارگر و کارمند و هنرمند و …
و پای امام بایستی و از تصمیمات او دفاع کنی ، بی تفاوت نباشی و در جامعه و تاریخ اثرگذار باشی

?مااز کدام نوع یارِ علی ( علیه السلام ) هستیم؟؟؟

ودرحال حاضر برای امام زمانِ خود(روحی له الفداء) ، چگونه یاری هستیم؟؟!!! 


فقط…وفقط….
#بی_تفاوت_نباشیم

 نظر دهید »

پوست نازک

09 مهر 1399 توسط شهید صدرزاده

پوست نازک

امیر المومنین علیه السلام می‌فرمایند:

بدانید که این پوست نازک را طاقت بر آتش نیست؛ پس به خود رحم کنید!

شما خود را در دنیا به مصائب و رنجها آزموده اید، آیا دیده اید یکی از شما به‌خاطر خاری که به بدنش فرو می‌رود ، یا ریگ داغی که او را میسوزاند، چگونه ناله سر داده و اظهار درد میکند؟!

پس چه طاقت وحالی خواهد داشت وقتی بین دو طبقه از آتش قرار می‌گیرد در حال که همخوابه‌ی سنگ سوزان و همنشین شیطان شود؟!….

ای مردم! خدارا ! خدا را ! در نظر بگیرید ، اکنون که در تندرستی هستید، پس در آزادی خود تا قبل از گرفتاری بکوشید، دیده ها را در شب بیدار دارید، شکم‌ها را با روزه لاغر کنید، اموالتان را انفاق نمایید، بدنها را فدای جان کنید ودر این راه بخل نورزید……..

( نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

راه عشق

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام حسین علیه السلام
  • امام زمانی عج
  • امام علی علیه السلام
  • بدون موضوع
  • متفرقه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس